تعداد بازدید خبر: 1,063
وارنا شهر-در این نگاشته، چگونگی راهکارهای عزتمندی واقعی انسان با بهره گیری از آموزه های امام حسن عسکری(ع) برای عموم پیروان اهل بیت(ع) از منظر آیت الله جوادی آملی تبیین شده است.
مقولۀ شناخت انسان و راهکارهای تحقق سعادت و کمال با بهره گیری از آموزه های ناب اهل بیت(ع) امری انکار ناپذیر است. زیرا جوامع غربی با ارائۀ مکتب اومانیسم، تصویری نادرست از انسان ارائه نمودند که این امر منجر به نفی خداگرایی و ضدیت با خداوند متعال و آموزه های دینی در جوامع غربی شده است. نمود واقعی اومانیسم را می توان در توهین و هتّاکی رسانه ها و نشریات غربی به اسلام و پیامبر مهربانی(ص) مشاهده نمود.
لذا در سالروز میلاد امام حسن عسکری(ع)، تبیین شاخصه های وجودی انسان، با بهره گیری از آموزه های ناب انسان شناسی امام حسن عسکری(ع)، نویدبخش بازتولید معارف غنی اهل بیت(ع) در موضوع انسان شناسی به جامعۀ اسلامی است. در این نگاشته، چگونگی راهکارهای عزتمندی واقعی انسان با بهره گیری از آموزه های امام حسن عسکری(ع) برای عموم پیروان اهل بیت(ع) از منظر آیت الله جوادی آملی تبیین شده است، که در ادامه به مهمترین مولّفه های آن اشاره می گردد؛
ذلّتزدایی؛ راهکار حصول به عزّت
مقولۀ چگونگی حصول عزّتمندی برای انسان از جمله مسائلی است که از سوی امامان معصومین(ع) مورد توجه قرار گرفته است، لیکن سیطرۀ آموزه های غربی در جوامع اسلامی منجر به شیوع برخی آسیب ها درجامعه در قالب ذلّت پذیری شده است، لذا متأسفانه برخی رذایل اخلاقی در سطح جامعۀ اسلامی مشاهده می شود که عدم شایسته سالاری در مناصب اداری در نظام اسلامی از یک سو و نیز ذلّت پذیری برخی افراد سست ایمان برای به دست آوردن برخی مطامع دنیایی از سوی دیگر، از جملۀ مصادیق پذیرش ذلت پذیری محسوب می گردد.
آیت الله جوادی آملی با بهره گیری از معارف ناب امام حسن عسکری(ع) درتقبیح ذلّت پذیری و چگونگی حصول عزت برای انسان می گوید: وجود مبارک امام عسکری(ع) در یک بیان نورانی فرمود: «ما اقبح بالمؤمن أن تکون له رغبهٌ تُذِلّه» [۱]، ما گرایشهایی داریم، علاقههایی داریم، یک اشتها و میلی هم داریم، این میلهای ما گاهی صادق است گاهی کاذب، همانطوری که عطش گاهی صادق است گاهی کاذب و تشخیص عطش صادق و کاذب به عهدهٴ پزشک معالج است. گاهی صبح، صادق است و گاهی کاذب. تشخیص صبح صادق و کاذب به عهدهٴ منجّم اخترشناس است. رغبت و مِیل هم گاهی صادق است گاهی کاذب. تشخیصش به عهدهٴ انسانشناس واقعی است. انسانشناس واقعی همان انسانآفرین واقعی است که خدای سبحان باشد و انبیا و معصومین(ع)، سخنان همان انسانآفرین را میگویند.
ما گاهی به غذایی اشتهایی داریم و ذائقه ما لذّت میبرد، لکن این لذّت، لذّت کاذب است. چرا؟ برای اینکه این غذایی که مصرف کردیم به دستگاه گوارش دادیم میبینیم آسیب میبینیم درد شروع میشود، معلوم میشود این لذّت، لذّت کاذب است. ما به بعضی از امور رغبت داریم. مِیل داریم و نمیدانیم این میل، میل صادق است یا کاذب؟ این را طبیب ظاهری متوجّه نمیشود. این را فطرتشناس میداند نه معدهشناس و رودهشناس و طبیعتشناس، فطرتشناسْ انسانِ کامل است.
وجود مبارک امام عسکری(ع) فرمود: «ما أقبح بالمؤمن أن تکون له رغبهٌ تُذِلّه» چقدر ناشایست است انسان به چیزی علاقه داشته باشد که باعث ذلّت اوست. برخی میبینند برای رسیدن به یک مقام و پُست و جاه تلاش و کوشش میکنند در حالی که توان آن را ندارند یا برای آنها مصلحت نیست، همین که رسیدند به آنجا ذلّت اینها ظاهر میشود. فرمود مبادا شما به چیزی رغبت داشته باشید که این با عزّت شما سازگار نیست. این تفسیر انسان به انسان است. همانطوری که طبیب ذائقه را با دستگاه گوارش تفسیر میکند نه با بیرون، یک وقت است میگویند اگر شما سیر خوردید دهن را بدبو میکند، مردم متأثّر میشوند، این تفسیر ذائقه است به بیرون، یک وقت میگویند اگر این غذای مسموم را خوردی این با دستگاه گوارش ناسازگار است این تفسیر به درون است، منتها در محدودهٴ طبیعت آن مسائل اخلاقی فراطبیعی است، وجود مبارک امام عسکری(ع) فرمود؛ آن رغبتی که باعث ذلّت انسان است به دنبال آن رغبت نروید. مؤمن به سراغ آن گرایش و میل و آن خواستنی که ذلّت او را به همراه دارد نمیرود.
چیستی مفهوم ذلّت
آیت الله جوادی آملی در تبیین چیستی مفهوم ذلّت برای مؤمن می گوید: ذلّت مؤمن به این است که نزد کسی مثل خودش سَر خم بکند، نزد غیر خدا سر خم بکند، به غیر خدا محتاج باشد، نیازی به غیر خدا داشته باشد. این ذلّت است. فرمود: شما عزیزید. این عزّت گرانبهاست. این را با هر گرایشی از دست ندهید. در صورت از دست دادن عزّت، این قدر انسان باید ذلیلانه با این و با آن بجوشد تا به مقامی برسد. امام(ع) فرمود؛ این چه کاری است؟ «ما أقبح بالمؤمن أن تکون له رغبهٌ تُذِلّه» [۲]، لذا وقتی ذلّتزدایی کردیم به مقام عزّت رسیدیم فهمیدیم که عزیز بودن، گوارا بودن، مقامی داشتن برای خودمان حساب باز کردن، این مهتمرین اصل است.
تزکیه؛ شاخصۀ بنیادین در کمال و عزتمندی انسان
آیت الله جوادی آملی در تشریح راهکارهای کلیدی برای حصول عزّتمندی انسان با استفاده از آموزه های امام حسن عسکری(ع) می گوید: بیان نورانی امام حسن عسکری(ع) این است که «الوصول الی الله عزّوجل سفرٌ لا یدرَک الاّ بامتطاء اللیل» [۳] این را وجود مبارک امام عسکری(ع) فرمود، فرمودند این سفر است، و سفر نیز با مرکب قابل طی کردن است، بدون وسیله نقلیه آدم سفر طولانی را چطور طی کند؟ لذا فرمود این راه، راه طولانی است این سفر، سفر طولانی است «إنّ الوصول الی الله سفرٌ» که این بدون مرکب نمیشود، مرکبش هم نماز شب است «إنّ الوصول الی الله سفرٌ لا یدرک الاّ بالامتطاء اللیل» [۴] این باب افتعال است «اِمْتَطأ» یعنی «أخذ المَطیه» مَطیه یعنی مَرکب، راهوار، خوب انسان سحر برمیخیزد و با خدایش گفتگو میکند، خودش را به او میسپارد، از لغزشها به برکت او مصون میماند، نه بیراهه میرود نه راه کسی را میبندد کسانی که این راه را طی میکنند به قدری از زندگی لذّت میبرند که هیچ کسی به اندازهٴ آنها لذّت نمیبرد.
لذا نماز شب یک مرکب خوب است، خب سوار این مرکب بشوید بروید. اگر میخواهید عزیز بشوید و گرامی بشوید باید از خیلی از چیزها صرفنظر کنید. یک وقت آدم بینیاش بسته باشد وقتی یک سلسله غذاهای به حسب ظاهر شیرین را شیرینی را، میوههای شیرین را میبیند طمع میکند، اما وقتی شامّهاش باز باشد بوی بد اینها را میشنود اصلاً رغبت ندارد، خودش را به زحمت نمیاندازد. دعوا بر میوههای پوسیده نمیکند برای اینکه شامّهاش باز است میداند عاقبت باز ماند، این باز بودن شامّه، باز بودن بینی، باز بودن باصره، باز بودن سامعه همین است، لذا خداوند در قرآن کریم فرمود؛ یک عده چشمشان بسته است ﴿أَعْینُهُمْ فِی غِطَاءٍ عَن ذِکْرِی﴾[۵] خب اگر کسی بوی غذای خوبی به مشامش برسد اما چشمش بسته باشد نداند که این آلوده است، نبیند آلوده است خب هوس میکند، لیکن این نماز شب آدم را سمیع میکند، آدم را بصیر میکند، شامّه باز به آدم میدهد حالا آن مراحل عالیاش مخصوص انبیا و اولیاست، اما مراحل ابتدایی که مشکل ما را حل کند به ما خواهد رسید.
تحصیل و تعلیم علوم اهل بیت(ع)؛ شاخصۀ عزتمندی انسان
بدون شک علم آموزی در راستای تقرب الی الله از جمله آموزه های ائمۀ اطهار(ع) برای حصول سعادت و عزتمندی و کمال انسان است. لذا آیت الله جوادی آملی در تفسیر این روایت نورانی امام حسن عسکری(ع) «الوصول الی الله عزّوجل سفرٌ لا یدرَک الاّ بامتطاء اللیل» [۶] می گوید: امام حسن عسکری(ع) فرمود: شما میخواهید علم پیدا کنید نزد خداست، قدرت پیدا کنید، نزد خداست. ما تنها علم لدنّی نمیخواهیم، بلکه علم لدنّی میخواهیم، قدرت لدنّی میخواهیم، عزّت لدنّی میخواهیم، کمال و جمال لدنّی میخواهیم، همهٴ این کمالات اگر لدنّی باشد ماندنی است. «لَدُنْ یعنی نزد»، علم لدنّی در قبال فقه و اصول و فلسفه و کلام نیست که موضوع خاص داشته باشد، محمول خاص داشته باشد، مبادی خاص داشته باشد، مسائل خاص به نام علم لدنّی داشته باشد، مثلاً فقه غیر از اصول است، حکمت غیر از کلام است، تاریخ غیر از طب است اینها موضوعاتشان فرق میکند، محمولشان فرق میکند، مبادیشان فرق میکند، مسائلشان فرق میکند، لذا علم لدنّی علمی نیست که موضوع خاص داشته باشد، محمول مخصوص داشته باشد، مبادی داشته باشد اگر همین علوم را انسان از لدن یعنی از نزد خدای سبحان فرابگیرد میشود علم لدنّی. یک وقت است کسی سالیان متمادی درس میخواند میشود فقیه، این یک فقه عادی دارد، لیکن یک وقت است نظیر انبیای الهی، اولیای الهی که از لدن و از نزد ذات اقدس الهی این علوم را فرا میگیرند در آن صورت علم لدنّی خواهد بود، یک وقت است انسان از این شیرها آب میگیرد اینقدر دست به آن خورده، اینقدر چشم به آن رسیده، اینقدر لولهها را پشتسر گذاشته تا به ما رسیده است، لیکن یک وقت انسان در کنار یک چشمه و از خود چشمه بلاواسطه آب میگیرد، که دستنخورده است، علم اگر از سرچشمه باشد میشود لدنّی، اما اگر از لولههای کتاب و مجاری گفتن و قلم و بنان و بیان و دهها عالِم باشد دیگر لدنّی نیست اینقدر دستخورده است، اینقدر فکر به آن رسیده، اینقدر تضارب آرا شده که معلوم نیست که حق باشد یا باطل یک راه عُذری برای ما هست.
ممکن است انسان در دامنه قدرت پیدا کند عزّت پیدا کند، علم پیدا کند، حکمت پیدا کند اما هیچ کدام اینها لدنّی نیست، لذا اگر کسی بخواهد عزّت لدنّی، آبروی لدنّی، قدرت لدنّی، علم لدنّی داشته باشد باید سیر صعودی را طی کند.
بنابراین همهٴ اینها تفسیر انسان به انسان است نه به امور بیرونی بلکه به امور درونی، نه به امور اعتباری بلکه به امور حقیقی، این شاخصه ها برای اهل بیت(ع) عموماً و برای وجود مبارک امام حسن عسکری(ع) خصوصاً متصور است.
ــــــــــــــ
نویسنده: مهدی نجفی
پاورقی:
[۱] . بحارالانوار، ج ۷۵, ص ۳۷۴.
[۲] . بحارالانوار، ج ۷۵, ص ۳۷۴.
[۳] . بحارالانوار، ج ۷۵, ص ۳۸۰.
[۴] . بحارالانوار، ج ۷۵, ص ۳۸۰.
[۵] . سورهٴ کهف، آیهٴ ۱۰۱.
[۶] . بحارالانوار، ج ۷۵, ص ۳۸۰.